فلسفه مدیریت بازاریابی یکی از مهم‌ترین بخش‌های مهم مدیریت بازاریابی است. به طور کلی مدیریت بازاریابی برای دستیابی به اهداف سازمان است که شامل تلاش‌های آگاهانه برای به دست آوردن نتیجه مطلوب و پر بازده می‌شود. 

فعالیت‌های انجام شده و برخورد با مسائل، موجب شده است که فلسفه مدیریت به 5 گرایش تبدیل شود. حال در ادامه با مدیران سنتر همراه باشید تا نگاهی به فلسفه‌های بازاریابی بیاندازیم.

توجه داشته باشید که فرق اساسی فلسفه‌های موجود در مدیریت بازاریابی این است که هر کدام حوزه بزرگی از کسب و کار محسوب می‌شود و به تنهایی گام بزرگی را از کسب و کار پیش می‌برد و باید به طور مجزا به صورت دقیق انجام شود تا بتوان مرحله بعدی از مدیریت بازاریابی را انجام داد.

 

فلسفه تولید در مدیریت بازاریابی

اولین فلسفه، فلسفه تولید است که از قدیم تا زمان حال اولین قدم به سمت موفقیت، تولید انبوه بوده است. در این حالت بخش بازیابی به بخش تولید کمک می‌کند تا محصولات در حجم انبوه تولید و عرضه شود. زمانی که محصولات در همه جا قابل دسترس باشد، تقاضا بیشتر می‌شود و سپس تولید هم بیشتر می‌شود. در نظر داشته باشید کاربرد این فلسفه کاملا بستگی به نوع محصول شما دارد. در این حالت مدیریت بازاریابی، برنامه ریزی و سازماندهی مجموعه را بر عهده می‌گیرد و مدیران نیز در این راستا عملکردی را نسبت به موقعیت‌های پیش آمده دارند.

 

فلسفه محصول در مدیریت بازاریابی

دومین فلسفه مدیریت بازاریابی، فلسفه محصول است که در این فلسفه توجه به تعداد محصول از بین رفته و جای خود را به کیفیت آن داده است تا محصول با کیفیت‌تری عرضه شود. این امر به این علت است که امروزه افراد خواهان محصولات با کیفیت هستند و دیگر ارزان بودن کالا برایشان اولویت ندارد. در این بخش مدیر بازاریابی باید در نظر داشته باشد که داشتن یک برنامه ریزی مناسب برای فعالیت‌های بازاریابی یکی از مهم‌ترین عملکردهای فلسفه مدیریت بازاریابی است. این برنامه ریزی باید مراحلی را همراه با استراتژی داشته باشد تا بتواند سازمان را به اهدافش نزدیک کند. 

تصویر جلسه فلسفه فروش در مدیریت بازاریابی

فلسفه فروش در مدیریت بازاریابی

بعد از فلسفه محصول به فلسفه فروش می‌رسیم. عده‌ای به اشتباه تصور می‌کنند که فروش همان بازاریابی است در حالی که فروش فقط یکی از بخش‌های جداگانه‌ی فلسفه مدیریت بازاریابی است. در این بخش سازمان تلاش می‌کند تا با فعالیت‌هایی که برنامه ریزی کرده است، مانند تبلیغات و یا تکنیک‌های کاربردی محصولات را به فروش برساند و یا از روش‌های مختلفی مانند فروش‌های تهاجمی استفاده کند؛ اما باید توجه داشته باشند که این روش برای هر محصولی کاربرد ندارد.

فلسفه فروش برای محصولاتی که مشتریان و کاربران هیچ اطلاعاتی از قبل از آن نداشته‌اند و یا حتی اسم آن را هم نشنیده‌اند، متفاوت است؛ به طور مثال برای محصولات ناخواسته باید روش تهاجمی و تکرار استفاده شود مانند بیمه عمر که افراد زیادی اطلاعات کافی ندارند و یا حتی برخی افراد اسم بیمه عمر را هم نشینده‌اند. نوع دیگری از محصولات، محصولاتی است که جدید‌ هستند و مشتریان تصور از آن محصول ندارند در این حال شرکت با معرفی محصول و پیدا کردن نیاز مشتری برای فروش اقدام می‌کنند.

 

فلسفه بازاریابی در مدیریت بازاریابی 

در این بخش از فلسفه مدیریت بازاریابی هدف این است که نیازهای مشتری را بشناسیم و نسبت به آن رفتار و نیاز آن‌ها را رفع کنیم. در این راستا رقبایی هم وجود دارند که با سعی بر استراتژی درست، با آن‌ها رقابت سالمی را پیش ببریم. باید بدانید که تا رضایت مشتری را نداشته باشیم به سودآوری نمی‌رسیم. در فلسفه بازاریابی چندین عملکرد وجود دارد که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌کنیم.

تصویر جلسه نقطه شروع در فلسفه مدیریت بازاریابی

نقطه شروع در فلسفه مدیریت بازاریابی

نقطه شروع در این بخش به این معناست که محصولاتی را تولید و عرضه کنید که نیازهای مشتری را رفع کند؛ در این جا صرفا تولید مهم نیست. حال که نیاز مشتری شناخته شد محصولات با کیفیت را تولید و روانه بازار کنید.

 

نقطه تمرکز فلسفه مدیریت بازاریابی

در این بخش محصولات تولید شده متناسب با نیاز مشتریان است و تمرکز بر روی این باید باشد که مشتریان چه محصولاتی را می‌خواهند تا آن‌ها را دسته بندی کنند.

 

 ابزار در فلسفه مدیریت بازاریابی 

بعد از شناخت نیاز بازار و دسته بندی مشتریان متناسب با نیازهایشان نوبت به این می‌رسد که با استفاده از ابزارهای ممکن که می‌تواند تبلیغات و یا تکنیک‌های مختلف باشد محصولات را بفروشند.

 

هدف در فلسفه مدیریت بازاریابی

هدف اصلی از فلسفه‌های مدیریت بازاریابی رسید به سود آوری است؛ اما در نظر داشته باشید که این مرحله به آسانی امکان پذیر نیست و باید تلاش کرد و مطابق به مراحل گفته شده عمل کرد. اگر برنامه ریزی مناسب و سازماندهی مرتبط را هم داشته باشید؛ اما هماهنگی بین فعالیت‌های سازمان نباشد با همه تلاش‌ها، رسیدن به اهداف غیر ممکن می‌شود. فعالیت‌های بازاریابی به یکدیگر متصل است و باید بین آن‌ها هماهنگی وجود داشته باشد. این سود آوری با رضایت مشتری به دست می‌آید.

 

فلسفه مدیریت بازاریابی اجتماعی 

در این فلسفه عقیده این است که باید مدیران ابتدا نیازهای مشتریان خود را تشخیص دهند و بازار را بشناسند؛ سپس بعد از محصولات رقبای خود را هم باید بررسی کنند و نسبت به آن‌ها محصولات موثرتر و کم نقص‌تری را با کیفیت بالاتر تولید و عرضه کنند. دیدگاه این فلسفه این است که خواسته‌های کوتاه مدت مشتری و رفاه بلند مدت آن‌ها را تامین کنند. در اینجا پس از برنامه ریزی که از قبل تعیین شده و نسبت به آن هماهنگی‌ها و سازماندهی‌هایی انجام شده است نیاز به این پیدا می‌شود که مدیران فعالیت‌های در حال انجام را هدایت کنند تا در یک مسیر جلو رود؛ همچنین می‌تواند با ایجاد انگیزه بین اعضا سازمان این روند را راحت‌تر پیش ببرد و سازمان سریع‌تر به اهداف نزدیک شود.